بغــلم کــــن عــشـــق خــــــوبـــم بـــــذار حــــس کــــنــــم تـــنــتـو
از حـرارتــت بــمــیــــرم بـگــــیـــرم عــــطــــــر تـنــتــو
واسـه مـن آغــوش گرمت تــنها جــای امـن دنیـاسـت
ســاز آشنــای قــلبـت خوشتـریـن آهنـگ دنـیاسـت
منو که بغل بگیری گم مــیشم تــو شـهر رویا
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا
مثل دامن فرشـته شب ما قدیـس و پـاکــه
حتی ماه به حرمت ما عاشقونه تر می تابه
بغلـم کن عشــق خوبم بذار آرامــش بـگیــرم
سر بـذارم روی شونت با نفسـهات جـون بگیرم
جز سـر انگشـتـای گـرمـت تـن مـن عـشقــی نـدیـده
دست بکـش رو گـونـه ی مـن، مـنـو خـواب کــن تـا سـپـیــده
بغــلم کــــن عــشـــق خــــــوبـــم بـــــذار حــــس کــــنــــم تـــنــتـو
از حـرارتــت بــمــیــــرم بـگــــیـــرم عــــطــــــر تـنــتــو
واسـه مـن آغــوش گرمت تــنها جــای امـن دنیـاسـت
ســاز آشنــای قــلبـت خوشتـریـن آهنـگ دنـیاسـت
منو که بغل بگیری گم مــیشم تــو شـهر رویا
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا
مثل دامن فرشـته شب ما قدیـس و پـاکــه
حتی ماه به حرمت ما عاشقونه تر می تابه
بغلـم کن عشــق خوبم بذار آرامــش بـگیــرم
سر بـذارم روی شونت با نفسـهات جـون بگیرم
جز سـر انگشـتـای گـرمـت تـن مـن عـشقــی نـدیـده
دست بکـش رو گـونـه ی مـن، مـنـو خـواب کــن تـا سـپـیــده
چشاتو وا کن و ظل بزن بهم
واسه دیدن تو اینجا اومدم
اومدم بگم هنوز عاشقم
زیر حرف های قدیمم نزدم
وقت رفتن به تو گفتم عشقم
من یک روز دوباره بر می گردم
تو روز های دوری و تنهایی
روز و شب فقط به تو فکر کردم
چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم
چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم
چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم
چه دنیایی تو چشمات چقدر دنیاتو دوست دارم
با نگاه مهربونت امشب
به قشنگی شب مهتابه
خنده های تو پر از احساس
بعضی وقت ها اخمت هم جذابه
نمی دونم تو کی بودی اما
من دیوونه رو مجنون کردی
دلمو تو عشق تو گم کردم
وقتی موهاتو پریشون کردم
چقدر خوبه که دستامو تو دستای تو می زارم
چه دنیایی تو چشمات، چقدر دنیاتو دوست دارم
بعد از يه مدت اومدم آخه زياد وقت ندارم كه بیام نت
چندروز پيش رفتيم آزمايش هفت ماهگي رو انجام داديم همه چي عالي پيش ميره راستي سونو هم رفتيم که دكتر كامل همه ي اعضاي پسرمون رو نشونمون داد ذوق كرده بودم؛تازه براش کلي خريدكرديم و تمام وسايل و لباس هاي موردنياز رو براش خريديم؛باي
من اگر نقاش بودم ، كربلا را می كشيدم . يك بيابان لاله سرخ ، نينوا را می كشيدم . دشتی از گلهای پرپر ، نقشی ازحلقوم وخنجر. نقشی از عباس حیدر ، اشكی ازطفلان زینب . منظر نور هدایت ، كربلا را میكشيدم.فرا رسيدن تاسوعا و عاشورا ی حسینی تسليت باد.التماس.دعا .
باسلام
امروز نهم محرم روز تاسوعاي حسينی من اولين روز كاريم رو بعداز ده روز مرخصي درپارس جنوبي منطقه عسلويه شروع ميكنم؛الان داره بارون مياد واقعا هواخوبه همه جا رو آب گرفته آسمون هم داره واسه امام حسين و يارانش اشك ميريزه فداي لب تشنه امام حسین...شايد بگيد چرا روز تاسوعا رفتم سركار آخه هركاري كردم مرخصی ندادن ديگه ناچار اومدم؛عشقم رو بردم خونه پدرش آخه دلش ميخواست تاسوعا وعاشورا تو ولايت خودشون باشه؛هرسال شب سوم محرم نذري دارم امسال هم 50كيلو مرغ و30كيلو برنج وبقیه چيزا گرفتم وتحويل آشپزخونه حسينيه روستا دادم تا شام درست كنندآخه توحسينيه شام میديم محرم تو روستامون خيلي حال و هواي خوشي داره زنجيرزنی سینه زني و از روز اول محرم توحسينيه ناهار و شام ميدم حيف شد كه تاسوعا و عاشورا نيستم چاره اي نيست بايد ساخت؛راستي ني ني مون هم حالشن خوبه عشقم ميگه بچه شيطوني میشه آخه خيلي تكون میخوره؛چندبار خانمم صدام ميزد كه بياببین چطور داره لگدميزنه خيلي لحظه خوشي بود ؛ده روز ديگه ميره تو هفت ماهگي اسمش رو انتخاب كرديم بعدازكلي گشتن به نتيجه خوبي رسيدیم كه هردومون راضي بوديم برامون دعا كنيد
سلام به همه ي دوستان خوبم كه بهم سرميزنن.الان كه دارم مي نويسم سر كار در عسلويه هستم خدا رو شكر كه هوا كمي بهتر شده اگرچه كولر ها هنوز خاموش نشده...ديروز رفته بودم دانشگاه واسه انتخاب واحد خيلي شلوغ بودكلافه شدم تانوبتم شد..همه ي دانشگاهها اينترنتي انتخاب واحدميكنن از شانس بد ما اينجا هنوز بايدكاغذ بازي كنيم از خيرسرشون ميخواستن امسال اينترنتي انتخاب واحدكنن متأسفانه يا خوشبختانه سيستم شون بهم ريخت.خوب بگذريم...ني ني ماهم ٩روز ديگه 4ماهگيش تموم ميشه وميره تو 5ماه/دلم واسه عشقم خيلي تنگ شده خيلي نگرانشم هرساعت بهش يازنگ ميزنم يا اس ميدم همش هم ازش سوال ميكنم چي ميخوري چي كم داري درد نداري و... پس فردا ميخوام برم خونه يه روز پيشش باشم آخه يك هفته ميشه كه نديدمش/بيشتر از اين وقت نوشتن ندارم باعرض معذرت /باي
اين مدت خيلي سرم شلوغ بود واسه همين نتونستم بيام مطلب جديدبذارم
اين روزها هم ناراحتم بخاطر عشقم كه خيلي داره سختي ميكشه هم خوشحالم بخاطر اينكه چندماهه ديگه بابا ميشم
عشقم رو بردم زير نظر متخصص زنان
خدا رو شكر حالت تهوعش خيلي بهتر شده ولي بعضي وقتا كمي شكم درد داره هنوز سونو گرافي نرفتيم الان سركارم بيست روز ديگه كه رفتم مرخصي عشقم رو سونو گرافي ميبرم تا اون موقع ٣ماه و١٥ روزش ميشه
دلم زود براش تنگ ميشه طاقت دوريش رو ندارم ولي چكار كنم مجبورم آخه طرفاي خودمون كار نيست اين روزها هم كه يك روز بيكار باشي از زندگي عقب ميفتي با اين گروني ها...بگذريم
خدا رو شكر ميكنم كه پاي عشقم رو تو زندگيم باز كرد و الان من اينقدر خوشبختم/
خدا دوستت دارم
عشقم رو بهت ميسپارم
دلتنگي حس غريبي است
كه فقط در دل رخنه ميکند
دلتنگي آرايه ادبي سينه است
دلتنگي را ميتوان در شب احساس كرد
.
تو که نیستی....
زانوانم را به آغوش میکشم....
مبادا آنها هم احساس تنهایی کنند....
تو که نیستی...
آلبوم عکسهای یادگاریمان را
در پستوی سینه ی ماتم زده ام
پنهان میکنم....
تو که بهتر میدانی عزیزکم...
سینه ی من،
بهترین مدفن گاه است
برای زنده به گور کردن خاطراتمان
من و تو در کنار هم ، تو در آغوش منی و من غرق در احساساتم سکوت سهم این لحظه عاشقانه ، در قلبم فریاد میزنم عشق من دوستت دارم صادقانه هنوز چشمانم خیره به چشمان تو است دیدن چشمهای زیبایت آرامش من در این لحظه ی عاشقانه است دستانت را میفشارم تو مرا میبوسی و من تو را در آغوش خودم میفشارم گرمای آغوش تو ، سر میگذارم بر روی شانه های تو سکوت را با صدای ترانه اشکهایم میشکنم تو گوش میکنی و با من همترانه میشوی تو اشکهای مرا پاک میکنی و من اشکهای تو را میبوسم گونه ی مهربان تو را نمیخواهم این لحظه بگذرد ای خدا کاش میشد در کنار هم باشیم ، تا آخر دنیا پس مطمئن باش لحظه ای نیز نمیتوانم بی تو باشم من عاشق توام نمیتوانم لحظه ای جدا از تو باشم میفشاریم دستانمان را در دستان هم ارام میگیریم در اغوش هم
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش!
به سلامتی پدری که نمی توان مرام در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف می پوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه!
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچه اش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچه اش کف خونه کسی رو جارو نزنن..
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ می باخت...!
وقتی پشت سر پدرت از پله ها پایین مياييو می بینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، می فهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اماهیچ چی نمیگه...
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد
به سلامتی هرچی پدره
امشب شب آخريه كه سركارم فردا صبح ميرم مرخصي به مدت ده روز/خيلي دلم واسه عشقم تنگ شده اگه تا ده روز ديگه مطلبي ننوشتم نگران نشيد آخه سرم شلوغه واسه روز زن واسه عشقم يه چيز خوب خريدم كه فردابهش ميدم تافكرنكنه بيادش نبودم ديروز هم بخاطر مسئله اي كوچيك ازم دلخور شديم ولي درعوضش شب حسابي قربون صدقه هم رفتيم انشاالله تصميم گرفتيم ني ني دار بشيم آخه عشقم خودش تنهاست حوصله اش سرميره سرگرم بشه خوبه/مرخصي كه رفتم ميخوايم بريم پيش مشاور ومتخصص زنان
خداحافظ تا ده روز ديگه باخبرهاي خوش
ای خدا
دارم خفه می شم از این بغض
بغضی که باید آرام بترکد مبادا کسی جویای دلیلش شود .
دلیلش از آن من است و من .
آسمان می بارد
چه شب زیبایی .
پر از گریه است
زلال هرچه عشق
مادر! تو پروانه دشت ایثاری؛ شمع فروزان محفل مایی؛ تو عطر خوش بوی همه گل هایی. در ژرفای دیدگانت، رودی از محبت موج می زند و دستان مهربانت سهمی از سخاوت آفتاب دارد. تو چون دریا بی دریغ، پایان نداری. تو زمزمه هرچه محبتی؛ عطر هرچه رازی؛ زلال هر چه عشقی؛ تو بلور شفاف خلوصی؛ وسعت بی کران مهربانی و صبری.
من لطافت نسیم، سیپدی سپیده، نستوهی کوه و صداقت آیینه را در تو می نگرم. مادر، گلبرگ ها بر دستانت بوسه می زنند؛ دریاها به تو غبطه می خورند؛ بادها نام تو را تا عرش خدا می برند؛ و ملکوتیان بر تو درود می فرستند. خدا بهشتش را به زیر پای تو می بخشد. تو به راستی شکوه مندترین واژه شگرف آفریني
به راستی که چه درمانده اند آنها که چشم تنگ شان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند..وچقدرخوب است،چقدرخوب است که ما (من و تو ) هرگزخوشبختی را در خانه ی همسایه جستجو نکردیم !این حقیقتا اسباب رضایت خاطر و سربلندی ماست که هيچكس هرگز ندیده و نشنیده اند که ما از رفاه دیگران ، شادی های دیگران ، داشتن های دیگران ، سفره های دیگران ، و حتی سلامتی دیگران ، به حسرت سخن گفته باشیم و من هرگز ، حتی یک نفس شک نکرده ام که تنها بی نیازی روح بلند پرواز تو این سرافرازی و آسودگی بزرگ را به خانه ی ما اورده است ..
تو با نگاهی پر شوکت و رفیع (همچون اسمان سخی ) از ارتفاعی دست نیافتنی ، به همه ی ما آموختی که میتوان از کمترین شادی متعلق به دیگران ، بسیار شاد شد بدون توقع تصرف آن شادی یا سهم خواهی از آن !
من گفته ام و تو در عمل نشان داده ای :
خوشبختی را نمی توان وام گرفت!
خوشبختی را نمی توان برای لحظه ای به عاریت خواست !
خوشبختی را نمی توان دزدید !
نمی توان خرید !
نمی توان تکدی کرد !
بر سر سفره ی خوشبختی دیگران ،همچو یک ناخوانده مهمان ، حریصانه و شکم پرورانه نمیتوان نشست ولقمه اي نميتوان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند .
پرنده ی سعادت دیگران را نمیتوان به دام انداخت ، به خانه ی خویش اورد ، و در قفس محبوس کرد به امید باطلی ، به خیال خامي
وقتي مي گويم دوستت دارم
شايد تصور كني تنها چند واژه ي ساده را در كنار هم گذاشته ام
و جمله اي را بيان كرده ام
اما...
اين تنها يك جمله نيست !
دنياي لبريز از رويا هاي سبز و سرخ !
همين جمله كوتاه !
آري همين چند واژه خود كتابي ست سر شار از معنا!
دوستت دارم يعني بي حضور تو زندگي برايم بي معناست
بي تو دنياي من به سردي مي گرايد و چشمانم بي فروغ ميگردد !
دوستت دارم يعني قلب من منزلگاه توست
و وجودم سرزميني كه تخت پادشاهي را تنها لايق تو مي دانم .
دوستت دارم
محبوبم، اشکهایت را پاک کن
زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته
موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی می دارد
اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر
زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که
رنجِ نداری ، تلخی، بی نوایی و درد جدایی
را تاب می آوریم
باور کن که دوستت دارم ای تنها بهانه برای زنده بودنم ، نفس
کشیدنم دوستت دارم .... ای امید و آرزوی من ، دنیای من دوستت
دارم.... ای تو به زیبایی یک گل سرخ ، به پاکی یک چشمه زلال ،
به لطافت باران بهار دوستت دارم.... ای تو فصل بهارم ، همیشه
یارم ، همدم این دل پاره پاره ام دوستت دارم.... ای تو آرامش
وجودم ، همه بود و نبودم ، هستی و تار و پودم دوستت دارم.... ای
تو طلوع زندگی ام ، ناجی لب تشنگی ام دوستت دارم.... ای تو
عشق زندگی ام ، همیشگی ام ، ماندنی ام دوستت دارم..
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد...
تو که نزدیک تر از من به منی می دانی
دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد
... هر زمان نغمه ی عشقی ست که من می شنوم
از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد
دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد
ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را
غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد
همیشه به یادتم عزیزم
نمیدانی از ندیدنت چقدرپژمرده ام نمیدانی که شنیدن صدایت چقدردیوانه ام میکند نمیدانی از بس دیدمت به ندیدنت عادت ندارم مخواه که بر خلاف عادتم رفتار کنم و به ندیدنت عادت کنم که از من بر نمی آید
عزیز دلم :
می دانم !می دانم که توام به اندازه ی من دلتنگ و خسته هستی اما غصه مخور بانوی من بالاخره این روزها به پایان میرسد و من و تو تا ابد کنار هم می مانیم حتی بعد از مرگ .ما هنوز با هم کار داریم بانوی من
اما نمیدانم این دلتنگی را چه کنم این فاصله رااین ندیدن را این نبودن در کنارت را
نمی دانم نمیدانم نمیدانم...
آه ای خدای من امان و امان وامان...
چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر وطاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد
میگذره!
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدامبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید
میریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت
میگذره!
چقدر خنده داره
که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما
وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت میبریم و از هیجان تو
پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش میشه شکایت
میکنیم و
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صدسطر از پرفروشترین کتاب رمان يه
دنیا آسونه!
چقدر خنده داره
که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیهای یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف
نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمیکنیم اما
بقیه برنامهها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم اما سخنان قران رو به سختی باور میکنیم!
چقدر خنده داره
که همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به
بهشت برن!
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم به سرعت آتشی که
در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا میگیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو میشنویم دو برابر
در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر میکنیم!
خنده داره
اینطور نیست؟
دارید میخندید؟
دارید فکر میکنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.
آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلیها را از لیست خود
پاک میکنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقادندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنیددیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره!!
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
پیشاپیش سال نو مبارک
اين آخرين پستم درسال٩٠بودخداحافظ تاده روز ديگه
با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
هم نفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
هم نفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.
همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفس گیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.
ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.
پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.
قدر تو رو من میدونم
که خیلی خوب میشناسمت
هیشکی به پام نمیرسه
تو عشقی که دارم بهت
واسه همینه که می خوام
خودم مواظبت باشم
باید که از خدات باشه
میخوام که عاشقت باشم
من اجازه نمیدم نمیشه ترکم بکنی
اگه بهونه میگیرم باید که درکم بکنی
یه کمی طاقت بیار اگه تحملم کمه
تو رو خیلی دوست دارم فرق داری تو با همه
همش میترسم یه روزی
که تو از دست من بری
همش حواسم به توه
دلتو به کسی ندی
نه به تو شک دارمو
نه به اون نجابتت
فقط حسودی میکنم
به هرکیه دور و برت
من اجازه نمیدم نمیشه ترکم بکنی...
هرگاه قادر به شمردن قطرات باران شدی
خواهی دانست من چقدر دوستت دارم...
با اینکه از تنهایی می ترسم
اما دوست دارم تو قلب تو تنهای تنها باشم !
زندگی آنقدر طولانی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا انداخت.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دلنوشته هاي يك
مجنون و
آدرس
mehdi20.Loxblog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.