به راستی که چه درمانده اند آنها که چشم تنگ شان را به پنجره های روشن و آفتابگیر کلبه های کوچک دیگران دوخته اند..وچقدرخوب است،چقدرخوب است که ما (من و تو ) هرگزخوشبختی را در خانه ی همسایه جستجو نکردیم !این حقیقتا اسباب رضایت خاطر و سربلندی ماست که هيچكس هرگز ندیده و نشنیده اند که ما از رفاه دیگران ، شادی های دیگران ، داشتن های دیگران ، سفره های دیگران ، و حتی سلامتی دیگران ، به حسرت سخن گفته باشیم و من هرگز ، حتی یک نفس شک نکرده ام که تنها بی نیازی روح بلند پرواز تو این سرافرازی و آسودگی بزرگ را به خانه ی ما اورده است ..
تو با نگاهی پر شوکت و رفیع (همچون اسمان سخی ) از ارتفاعی دست نیافتنی ، به همه ی ما آموختی که میتوان از کمترین شادی متعلق به دیگران ، بسیار شاد شد بدون توقع تصرف آن شادی یا سهم خواهی از آن !
من گفته ام و تو در عمل نشان داده ای :
خوشبختی را نمی توان وام گرفت!
خوشبختی را نمی توان برای لحظه ای به عاریت خواست !
خوشبختی را نمی توان دزدید !
نمی توان خرید !
نمی توان تکدی کرد !
بر سر سفره ی خوشبختی دیگران ،همچو یک ناخوانده مهمان ، حریصانه و شکم پرورانه نمیتوان نشست ولقمه اي نميتوان برداشت که گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند .
پرنده ی سعادت دیگران را نمیتوان به دام انداخت ، به خانه ی خویش اورد ، و در قفس محبوس کرد به امید باطلی ، به خیال خامي
وقتي مي گويم دوستت دارم
شايد تصور كني تنها چند واژه ي ساده را در كنار هم گذاشته ام
و جمله اي را بيان كرده ام
اما...
اين تنها يك جمله نيست !
دنياي لبريز از رويا هاي سبز و سرخ !
همين جمله كوتاه !
آري همين چند واژه خود كتابي ست سر شار از معنا!
دوستت دارم يعني بي حضور تو زندگي برايم بي معناست
بي تو دنياي من به سردي مي گرايد و چشمانم بي فروغ ميگردد !
دوستت دارم يعني قلب من منزلگاه توست
و وجودم سرزميني كه تخت پادشاهي را تنها لايق تو مي دانم .
دوستت دارم
محبوبم، اشکهایت را پاک کن
زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته
موهبت صبوری و شکیبایی را نیز به ما ارزانی می دارد
اشکهایت را پاک کن و آرام بگیر
زیرا ما با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که
رنجِ نداری ، تلخی، بی نوایی و درد جدایی
را تاب می آوریم
باور کن که دوستت دارم ای تنها بهانه برای زنده بودنم ، نفس
کشیدنم دوستت دارم .... ای امید و آرزوی من ، دنیای من دوستت
دارم.... ای تو به زیبایی یک گل سرخ ، به پاکی یک چشمه زلال ،
به لطافت باران بهار دوستت دارم.... ای تو فصل بهارم ، همیشه
یارم ، همدم این دل پاره پاره ام دوستت دارم.... ای تو آرامش
وجودم ، همه بود و نبودم ، هستی و تار و پودم دوستت دارم.... ای
تو طلوع زندگی ام ، ناجی لب تشنگی ام دوستت دارم.... ای تو
عشق زندگی ام ، همیشگی ام ، ماندنی ام دوستت دارم..
هر چه زیباست مرا یاد تو می اندازد
آن که بیناست مرا یاد تو می اندازد...
تو که نزدیک تر از من به منی می دانی
دل که شیداست مرا یاد تو می اندازد
... هر زمان نغمه ی عشقی ست که من می شنوم
از تو گویاست ، مرا یاد تو می اندازد
دیگران هر چه بخواهند بگویند که عشق
بی کم و کاست مرا یاد تو می اندازد
ساعتی نیست فراموش کنم یاد تو را
غم که با ماست مرا یاد تو می اندازد
همیشه به یادتم عزیزم
نمیدانی از ندیدنت چقدرپژمرده ام نمیدانی که شنیدن صدایت چقدردیوانه ام میکند نمیدانی از بس دیدمت به ندیدنت عادت ندارم مخواه که بر خلاف عادتم رفتار کنم و به ندیدنت عادت کنم که از من بر نمی آید
عزیز دلم :
می دانم !می دانم که توام به اندازه ی من دلتنگ و خسته هستی اما غصه مخور بانوی من بالاخره این روزها به پایان میرسد و من و تو تا ابد کنار هم می مانیم حتی بعد از مرگ .ما هنوز با هم کار داریم بانوی من
اما نمیدانم این دلتنگی را چه کنم این فاصله رااین ندیدن را این نبودن در کنارت را
نمی دانم نمیدانم نمیدانم...
آه ای خدای من امان و امان وامان...
چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر وطاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد
میگذره!
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدامبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید
میریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت
میگذره!
چقدر خنده داره
که وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر میکنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما
وقتی که میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!
چقدر خنده داره
که وقتی مسابقه ورزشی محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت میبریم و از هیجان تو
پوست خودمون نمیگنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانیتر از حدش میشه شکایت
میکنیم و
چقدر خنده داره
که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صدسطر از پرفروشترین کتاب رمان يه
دنیا آسونه!
چقدر خنده داره
که سعی میکنیم ردیف جلو صندلیهای یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف
نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر خنده داره
که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره خود پیدا نمیکنیم اما
بقیه برنامهها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره
که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم اما سخنان قران رو به سختی باور میکنیم!
چقدر خنده داره
که همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به
بهشت برن!
چقدر خنده داره
که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم به سرعت آتشی که
در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا میگیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو میشنویم دو برابر
در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر میکنیم!
خنده داره
اینطور نیست؟
دارید میخندید؟
دارید فکر میکنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.
آیا این خنده دار نیست که وقتی میخواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلیها را از لیست خود
پاک میکنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقادندارند.
این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنیددیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره!!
مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
پیشاپیش سال نو مبارک
اين آخرين پستم درسال٩٠بودخداحافظ تاده روز ديگه
با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.
عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.
با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.
همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.
هم نفست نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.
و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.
با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.
عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.
با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.
همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.
هم نفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.
و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.
همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،
از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفس گیر زندگی.
اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،
آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.
ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،
عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.
با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.
و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.
با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.
با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.
پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.
قدر تو رو من میدونم
که خیلی خوب میشناسمت
هیشکی به پام نمیرسه
تو عشقی که دارم بهت
واسه همینه که می خوام
خودم مواظبت باشم
باید که از خدات باشه
میخوام که عاشقت باشم
من اجازه نمیدم نمیشه ترکم بکنی
اگه بهونه میگیرم باید که درکم بکنی
یه کمی طاقت بیار اگه تحملم کمه
تو رو خیلی دوست دارم فرق داری تو با همه
همش میترسم یه روزی
که تو از دست من بری
همش حواسم به توه
دلتو به کسی ندی
نه به تو شک دارمو
نه به اون نجابتت
فقط حسودی میکنم
به هرکیه دور و برت
من اجازه نمیدم نمیشه ترکم بکنی...
هرگاه قادر به شمردن قطرات باران شدی
خواهی دانست من چقدر دوستت دارم...
با اینکه از تنهایی می ترسم
اما دوست دارم تو قلب تو تنهای تنها باشم !
زندگی آنقدر طولانی نیست که هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا انداخت.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دلنوشته هاي يك
مجنون و
آدرس
mehdi20.Loxblog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.